مهاجری که تنها رفت . . .

ما که رفتنی شدیم ؛ اونم تنها... حالا هر کی خواست بگه اشتباه ست ... ولی ما میخوایم بریم کانادا ...

مهاجری که تنها رفت . . .

ما که رفتنی شدیم ؛ اونم تنها... حالا هر کی خواست بگه اشتباه ست ... ولی ما میخوایم بریم کانادا ...

نامه مدیکال و ایرانی بودن ما ...

ما ایرانی هستیم

 

 

ملتی شریف ( چون دانشگاه شریف داریم )

ملتی صادق ( چون به هیچ وجه من الوجوه از دروغ استفاده نمی کنیم )

ملتی با استعداد ( چون به طریقای مختلف هم دیگه رو می پیچونیم سر هم کلاه می ذاریم و..)

ملتی با فرهنگ ( جوابش را فقط در کتاب تاریخ می توان یافت )



فکرشو بکن...


زنگ خونه به صدا در میاد ***
دینگ دینگ ، یا شاید زییییینگ، یا ممکنه دینگ دان دینگ،  یا هر کوفت دیگه
شما پشت در میری می پرسی کیه ..
هیچ جوابی شنیده نمی شه
بازم میگی کیه
صدا ی به گوش نمی رسه
اینبار داد می زنی میگی :  گوسفند دانمارکی جواب  بده ، یابوووو
یه صدای لرزوون می گه لطف کنید در رو باز کنید 
با خودت میگی یعنی کی می تونه باشه ...
یادت میو فته به بزک زنگوله پا قصه معروف و بین المللی شنگول و منگول و حبه انگور و آقا گرگه 
میگی اگه راست می گی دستت و ببینم
یارو می گه چی ؟
چی  و راست می گم ؟ من که هنوز حرف نزدم؟؟؟؟؟
میگی ببخشید شما 
صدا میاد پستچیه !!!
درو باز میکنی میبینی یه نامه داری 
از یه فرد بزرگ البته نه از لحاظ قد و هیکل بلکه از لحاظ ادبی و گرامر 
و همچنین قلم و نوشتار
مطمئنا حدس زدی کی و میگم

بله نامه از طرف دکتر اح م د  ی   نژاده

×٪!٬٫¤)!פـ!،¤ـ!()٫،¤(ـ¤()،¤!ـ،פ!٪٬×٫٪¤ـ!()¤*ـ!(*٫)¤!*
این نامه قرار بوده به دست خانم مرکل صدر اعظم آلمان برسه اما بخاطر 
سیستم پیشرفته پستی مملکت عزیزمون
می رسه به دست شما 
تو هم که بدت نمی آد (با اینکه می دونی چی شده خودت و میزنی به کوچه محمود چپ و) 
رسید و امضا می کنی

متن نامه ::::::::::::::::::::::::::::::::::::
خانم خانوما سلام 
اگر از احوالات ما پرسش کنید ملالی نیست بجز دوری شما
امیدوارم موقع خواندن نامه شوهرت کنارت نباشه

روزگار غریبیست نازنین
روزگاری پر از فاحشه پر از پشه پر از جسد و لاشه
واسه همین دیدم وقتشه

شما ، بله ، شما که در کشورهایتان امسال مدونا ماریا کری استفانی شکیرا  و
 از اینا که من نه دیدم و نه می بینم دارید
 البته به نظر من ،
این ماریا کری هیکلش بهتر از بقیه اس
جنیفر ،  اندامش
مدونا ،  خوب مونده با این سن و سالش
استفانی ، پوست به رنگ برفش
شکیرا هم که از خودمونه بچه لبنانه
بگذریم کجا بودیم آها با اینکه نمی شه به سادگی از این خواهرای گلم بگذرم اما بگذریم
داشتم می گفتم اوضاع خرابه 
خربزه آبه
جهان رو داره
باران می باره
واسه سیاهی 
وقت فراره
آخه قراره
امام بیایه
دلداروم بیایه 
غمخوارم بیایه
حالا همه حاضرید واسه دستای بندری !!!!!
ببخشید از بحث خارج نشیم

در زمانی که قوم عجوج مجوج در کشور اوشن فشن زندگی مسالمت آمیزی می کردن پفک نمکی می خوردن و 
یخمک لیس می زدن و گاهی وقتا زبونم لال زبونم لال کروات می زدن
3 فرشته بر آنان ظهور کرد که بعد ها به نام 
 فرشتگان چارلی نامیده شدند
این فرشته ها  ، عجب چیزای بودن !!!
مخصوصا اون مو فر فریه
همون که موهاش قهوه ای بود همون که لباش و قرمز قرمز می کرد
ول کن
خلاصه خواهر اینجوری بخوای کشورت و اداره کنی نه دنیا رو خواهی داشت نه آخرت
با سپاس : دکتر تیم پاس

نامه رو تا میزنی میزاری تو جیبت با خودت میگی همون بهتر که این نامه به مقصد نرسید 
کاش نامه بوش هم به دست من می رسید
و 
یه نماز شکر گذاری به جا میاری

-----

اضافات :

من

   سه تارم را

              به تو خواهم داد

که هیزمت باشد

تو

  فقط

       مرا دلگرم کن

نگهش می داری

       به یادگاری !!!




پ - ن

هر لباسی به تن این وبلاگ میکنیم ، بی فایده است.

HELP PLS

دو روز پیش مطلبی رو توی وبلاگ پانیز خوندم.


مطلب در رابطه با چک کردن وضعیت پرونده بود .

با خودم گفتم شاید بهتره تا منم پرونده رو چک کنم .


اما وقتی برای چک کردن به سایت cic رفتم ،

هر طور که فایل نامبر رو زدم از فایل نامبر ایراد گرفت که فایل نامبر باید با B شروع بشه در حالی که

فایل نامبر که من داشتم با D شروع شده بود.


وقتی با وکیل تماس گرفتیم ؛ گفت که فایل نامبر همونی هست که دادم . یعنی اولش همون D هست. و شما به خاطر اینکه توسط دولت فدرال و از کشور سوریه اقدام کردید ،

نمیتونید آنلاین وضعیتتون رو چک کنید.

اما از هر کس پرسیدیم گفت که فایل نامبر باید با B شروع بشه.


حالا در حالی که منتظره تاریخ مصاحبه هستیم کلی نگران شدیم و به وکیل شک کردیم .


ما از طریق دولت فدرال و ایالت کبک اقدام به مهاجرت سرمایه گذاری خانوادگی کردیم که

پرونده ام توی دمشق تشکیل دادیم.


خواهش میکنم هر کس اطلاعات داره کمک کنه .




begin

خب .

من میخوام برم کانادا. هیچیم ندارم .

فوق دیپلم کامپیوتر (نرم افزار) هستم یه مقداریم شبکه بلدم .

۲۴ سال متوالی سنمه . به هیچ کس و هیچ فرقه و گروهی هم دلبستگی ندارم .

یعنی اینجا هیچی ندارم که به خاطرش بمونم از اولش اصلا چیزی به ما ندادن که بخوام از دست بدم یا داشته باشمش.


دارم شروع میکنم مهندسی کامپیوترم و بگیرم بعدش مدرک MCSE و بعد بعدش آیلتس و

بعد بعد بعدترشم یکم پول جمع و جور کنم که برم ...


میدونم راه طولانی در پیش دارم ولی خب تصمیم من همینه .

وبلاگای کانادایی هم زیاد خوندم . تو تصمیم گیریم خیلی کمکم کردن. حتی مخالفاش.

فعلا شروع به نوشتن میکنم تا ببینم پیشرفت کاریم چجوریه.


اگه کسی بتونه کمکم کنه خوشحال میشم.

راستی تا یادم نرفته بگم که : پیش از اینها پدرم اقدام به تشکیله پرونده به صورته سرمایه گذاری و خانوادگی  کرده که در حال حاضر منتظریم تا مارو برای مصاحبه دعوت کنن .ساله ۲۰۰۶ هم یکبار برای مصاحبه به دمشق رفتیم که پروندمون  به خاطره مسائل مالی قبول نشد .  اما این بار وکیله محترمه خانوادگی گفتن که قبول میشید . امیدواریم که قبول بشیم ، تا من مجبور به اینهمه کار نشم.

شما هم برای ما دعا کنید .


اینجوری:



test

امتحان میشه 1 2 3 - 1 2 3